روانشناس کیست؟
روانشناسی چیست؟
روانشناسی علم مطالعهٔ رفتار و فرایندهای ذهنِ موجود زنده ـ بخصوص انسان ـ بر اساس روش علمی است. از آنجا که امروزه فکر و اندیشه انسان ها پایه هر عمل و فعالیتی می باشد، شناخت و درمان مسایل و مشکلات مربوط به آن نیز بسیار مهم و ضروری است. وظیفه اصلی این کار بر عهده روانشناس می باشد.
در تعریفی دیگر ، روان شناسی را مطالعه و شناخت علمی چگونگی و چرایی ابعاد مختلف رفتار موجود زنده، به ویژه انسان نامیده اند. در این تعریف رفتار (انسان) نقطه تمرکز علم روانشناسی شناخته شده است.
به عبارت دیگر، به یک معنا می توان روان شناسی را رفتار شناسی نامید، چرا که موضوع اصلی روان شناسی به عنوان یک علم رفتاری ، مطالعه فعالیت ها و واکنش های حیوان وانسان در شرایط و موقیعت های مختلف است.
همچنین منظور از ” رفتار” آن دسته از حالت ها، عادت ها، فعالیت ها، کنش ها و واکنش های نسبتاً پایداری است که از انسان سر می زند و همواره قابل مشاهده، اندازه گیری ، ارزیابی و پیش بینی است.
دانشمندان علوم رفتاری و روانشناسی رفتار انسان ها را به انواع مختلف تقسیم کرده اند :
رفتار شخصی : رفتاری است که کاملاً جنبه شخصی دارد، مثلاً فردی همواره لباس طوسی می پوشد و یا عادت دارد روزی سه مرتبه مسواک بزند.
رفتار شغلی : یعنی رفتار خاص یا عادتی که انسان در کار و حرفه از خود نشان می دهد، مثلاً همیشه بعد از نماز صبح کارش را شروع می کند ویا همواره با دو انگشت تایپ می نماید.
رفتار تحصیلی : عبارت است از رفتار کودک یا بزرگسال در ارتباط با امور تحصیلی، به عنوان نمونه دانش آموزی با صدای بلند درس می خواند و یا اینکه برای یادگیری بهتر مطالب باید حتما یک بار از روی آنها بنویسید.
رفتار اجتماعی : رفتار فرد در تعاملات بین فردی و معاشرت های اجتماعی است، به عنوان نمونه وفاداری به قول و قرار و الزام به عدم دروغگویی در هر شرایطی از نمونه های این نوع رفتار است.
روانشناس کیست ؟
روانشناس کسی است که رفتار، شخصیت، روابط بین فردی، یادگیری و انگیزش را در انسان به شکل حرفه ای مورد بررسی قرار می دهد. روانشناس از یک طرف رابطه بین عملکرد مغز و رفتار را بررسی می کند و از سوی دیگر ارتباط بین محیط و رفتار.روانشناس رفتار، انگیزه ها، افکار و احساسات افراد را بررسی کرده و به آنها در کنترل و غلبه بر مشکلات شان کمک می کند.
ویژگی های روانشناس
روانشناسی نیازمند صداقت و گشاده رویی است. همچنین داشتن مهارت های ارتباطی و شنونده خوب بودن برای این کار لازم است .روانشناس باید در کنار داشتن دانش، توان درک درست و بدور از هر گونه قضاوتی را داشته باشد. فرد مراجعه کننده باید بتواند به راحتی و بدور از هرگونه استرس و نگرانی به روانشناس اعتماد کرده و مشکلات خود را با او در میان بگذارد. در واقع روانشناس یک انسان شناس و جامعه شناس خوب نیز هست.
تاریخ روانشناسی
تاریخ روانشناسی به عنوانِ دانش مطالعهٔ رفتار و ذهن انسان به یونان باستان باز میگردد. شواهدی نیز بر مطالعهٔ این دانش توسط مصریهای باستان وجود دارد. دانش روانشناسی تا سال ۱۸۷۹ بخشی از فلسفه انگاشته میشد، تا زمانی که به عنوان دانشی مستقل در آلمان و آمریکا مورد مطالعه قرار گرفت. روانشناسی با دانشهای فلسفه، جامعهشناسی، عصب شناسی، فیزیولوژی و بهطور کلی دانشهایی که مربوط به علوم انسانی هستند هم مرز است. در سال ۱۸۷۹، وونت اولین آزمایشگاه را برای انجام گرفتن تحقیقات روانشناسی در لایپزیک(آلمان)تأسیس کرد. در سال ۱۸۸۱. وونت اولین مجله را برای معرفی نتیجه پژوهشهای روان شناختی منتشر کرد. در سال ۱۸۹۰. ویلیام جیمز کتاب اصول روانشناسی را به چاپ رساند. در سال ۱۸۹۲. استانلی هال انجمن روانشناسی آمریکا را تأسیس کرد. در سال ۱۹۰۴. ایوان پاولف نشان داد که چگونه میتوان پاسخهای شرطی شده را ایجاد کرد وبا معرفی شرطی شدن کلاسیک. مسیر یا راه را برای پیدایش روانشناسی محرک-پاسخ. هموار کرد. در سال ۱۹۰۵آلفرد بینه اولین آزمون هوش را در فرانسه تدوین کرد. در سال ۱۹۰۹ استانلی هال از فروید برای سخنرانی در دانشگاه کلارک در آمریکا دعوت به عمل آورد و در نتیجه باعث شد شهرت رو به گسترش فروید بهطور رسمی و به ویژه در آمریکا نیز پذیرفته شود. در سال ۱۹۱۳جان بی. واتسون بیانیه رفتار گرایی کلاسیک را نوشت وطی آن اعلام کرد که روانشناسی تنها باید به مطالعه((رفتار قابل مشاهده موجود زنده))بپردازد. بین سالهای ۱۹۱۴و۱۹۱۸و در طی سالهای جنگ جهانی اول به کارگیری آزمون هوش بهطور گسترده آغاز شد. در دهه ۱۹۲۰روانشناسی گشتالت به حداکثر نفوذ خود در بین روانشناسان و نیز علم روانشناسی نزدیک شد.
دیدگاهتان را بنویسید